پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح ممتازالسلطنه [وزیرمختار تازه برکنار شده ایران در پاریس] به من تلفون کرده گفت: «کاغذ شما را خواندم. این عجله و تشددی که نصرتالدوله [وزیر خارجه] میکند نتایج بد خواهد داشت و فرانسهها از او لجوجترند.» گفتم: «از این رفتار شما را معروف خواهند کرد به اینکه متشبث به فرانسهها میشوید.» گفت: «آنها خودشان متشبث به انگلیسها هستند.» گفتم: «شما نباید راضی شوید بگویند شما در مقابل دولت خودتان تکیه به فرانسه میکنید.» گفت: «مردم مرا میشناسند، آنها را هم میشناسند.» و بالاخره باز گفت: «تا طلب مرا ندهند و حساب من تسویه نشود دست برنمیدارم.» رفتم به نصرتالدوله گفتم. گفت: «پس دیگر حرف تمام است و باید داخل عمل شد.» پسر نظر آقای مرحوم را طلبیده به او گفت: «تو باید شارژدافر [کاردار] باشی و سفارت را از ممتازالسلطنه تحویل بگیری.»
عصر مهمان کتابچی بودیم با میرزا حسینخان به چای. خیلی از نصرتالدوله و دولت ایران اظهار دلتنگی کرد. گاهی میگفت میروم به اصل خود که گرجی باشد رجوع میکنم. گاهی میگفت با ایرانیها بر ضد دولت حالیه کنکاش داریم و در صورتی که سابقا میرزا حسینخان را ملامت کرده بود که چرا با نصرتالدوله کار میکند و از این دولت کار قبول کرده است اظهار میل به خدمت کردن و با نصرتالدوله کار کردن میکرد. میرزا حسینخان بیچاره هم که چیزی ملتفت نیست و متصل میگوید کتابچی خوب آدمی است و به درد میخورد. به هر حال گفتیم ما با نصرتالدوله گفتوگو کرده قرار میگذاریم او را ببینی و مطمئن شوی که در حق تو بیمهری ندارد.
شب مهمان علیقلیخان بودیم. چون فردا به رم میرود خواسته بود من و میرزا حسینخان را مهمانی کند. اسکندرخان هم بود و ساز زد. قبل از مهمانی دو لاپرادل آمد و استدلال کرد که قرارداد نهم اوت [۱۹۱۹] قابل ثبت در مجمع ملل نیست، برای اینکه مقدم بر مجمع ملل است. بالاخره بنای ما بر این شد که قرارداد مزبور را در ضمن لایحهای که به مجمع ملل میفرستیم ارسال داریم و نتیجه که میخواهیم بگیریم.
به واسطه مهمانی علیقلیخان امشب از تئاتر فرانسه و بازی «پولیوکت» محروم شدم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۴۹ و ۳۵۰.